دلنوشته...

ساخت وبلاگ

با چشمانت به ساحل سرد زمستان می روم

جایی که در کنارت آرام می گیرم

جایی که به وصالت نزدیک می گردم

جایی که از گرمای وجودت دلم قرص می گردد

تو را بین کدام صفحه زندگیم بگنجانم که به تحریر در نیامده غزل خداحافظی سر ندهی؟

با تو مأنوسم

از سردی دستانم گله مند مباش که دلهره خونم را خشکانده، دلم را لرزانده

با هر مژه بر هم زدنی، مد هوشم می گردانی

با هر لبخند، دل می ربایی و با هر بوسه، از من جان می ستانی

چون آفتاب بر سرزمینم تابیدی

به سان گل آفتابگردان، گردانم به رویت و نقصان به وقت نبونت

رسوایم و محتاج مهرت

تنم خاک بود، باران گشتی

ظلمت بود، مهتاب گشتی

تو قلبی که می تپی، نبضی که می زنی، همچون روح در مسلخ تنی

صدای قلبت شیواست

لبهایت مسیحا

*••*♥*عشق با طعم عاشقی*♥*••*...
ما را در سایت *••*♥*عشق با طعم عاشقی*♥*••* دنبال می کنید

برچسب : دلنوشته,شعر,جملات زیبا,جالبترین شعرها,قشنگترین مطالب,بهترین سایت,به روزترین سایت, نویسنده : ghashang73 ghashang73 بازدید : 694 تاريخ : چهارشنبه 18 تير 1393 ساعت: 19:44