شهریار

ساخت وبلاگ

شهریار

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند

بلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می‎کند 

همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست

طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند 

بلبلی در سینه می‎نالد هنوزم کاین چمن 

با خزان هم آشتی و گل‎فشانی می‎کند

ما به داغ عشقبازی‎ها نشستیم و هنوز 

چشم پروین همچنان چشمک‎پرانی می‎کند 

نای ما خاموش ولی این زهره‎ی شیطان هنوز 

با همان شور و نوا دارد شبانی می‎کند

 گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان 

با همین نخوت که دارد آسمانی می‎کند 

سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز 

در درونم زنده است و زندگانی می‎کند 

با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من 

خاطرم با خاطرات خود تبانی می‎کند

 بی‌ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی 

چون بهاران می‎رسد با من خزانی می‎کند

 طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند 

آنچه گردون می‎کند با ما نهانی می‎کند

 می‌رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان 

دفتر دوران ما هم بایگانی می‌کند

 شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید 

ور نه قاضی در قضا نامهربانی می‎کند

*••*♥*عشق با طعم عاشقی*♥*••*...
ما را در سایت *••*♥*عشق با طعم عاشقی*♥*••* دنبال می کنید

برچسب : شهریار,قشنگترین شعر شهریار,جوانی,بهترین اشعار,زیباترین جملات,بروزترین سایت, نویسنده : ghashang73 ghashang73 بازدید : 455 تاريخ : پنجشنبه 19 تير 1393 ساعت: 10:10