*••*♥*عشق با طعم عاشقی*♥*••*

متن مرتبط با «چت» در سایت *••*♥*عشق با طعم عاشقی*♥*••* نوشته شده است

چت

  • شدم با چت اسیر و مبتلایش *** شبا پیغام می دادم برایش به من می گفت هیجده ساله هستم *** تو اسمت را بگو، من هاله هستم بگفتم اسم من هم هست فرهاد *** ز دست عاشقی صد داد و بیداد بگفت هاله ز موهای کمندش *** کمـــان ِابــروان ، قــد بلنــدش بگفت چشمان من خیلی فریباست *** ز صورت هم نگو البته زیباست ندیده عاشق زارش شدم من *** اسیرش گشته بیمارش شدم من ز بس هرشب به او چت می نمودم *** به او من کم کم عادت می نمودم در او دیدم تمام آرزوهام *** که باشد همسر و امید فردام برای دیدنش بی تاب بودم *** ز فکرش بی خور و بی خواب بودم به خود گفتم که وقت آن رسیده *** که بینم چهره ی آن نور دیده به او گفتم که قصدم دیدن توست *** زمان دیدن و بوییدن توست ز رویارویی ام او طفره می رفت *** هراسان بود او از دیدنم سخت خلاصه راضی اش کردم به اجبار *** گرفتم روز بعدش وقت دیدار رسید از راه، وقت و روز موعود *** زدم از خانه بیرون اندکی زود چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت *** تو گویی اژدهایی بر من آویخت به جای هاله ی ناز و فریبا *** بدیدم زشت رویی بود آنجا ندیدم من اثر از قـــد رعنـــا *** کمـــان ِابــرو و چشم فریبـــا مسن تر بود او از مادر من *** بشد صد خاک عالم بر سر من ز ترس و وحشتم از هوش رفتم *** از آن ماتم کده مدهوش رفتم به خود چون آمدم، دیدم که او نیست *** دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست به خود لعنت فرستادم که دیگر *** نیابم با چت از بهر خود همسر بگفتم سرگذشتم را به “شاعر *** به شعر آورد او هم آنچه بشنید که تا گیرید از آن درسی به عبرت *** سرانجامی نـدارد قصّه ی چت   ,چت,طنز,جالبترین طنز,بهترین وبسایت ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها